نکته پراکنی

زندگی از دیدگاه دختر پسرهای عاشق پیشه یعنی یک لحظه نگریستن و زمانی بعد برای آن لحظه گریستن.

 

جوانها چه موجودات عجیبی هستند. گاهی دروغ های شاخ دار آسان باور میکنند و بر عکس یک موقع با دیدن تابلوی (دست نزنید رنگی میشوید) حتما باید دست بزنند تا باور کنند.

 

زیبایی زن بدون وقار مانند قلاب ماهیگیری بدون تور است!

 

فرق نمک با عشق در این است که نمک را نچشیده میگوییم شور است. اما عشق را باید امتحان کنیم تا متوجه بشیم علاوه بر شور تلخ نیز هست!

 

عشق های امروزی درست مثل پیراهن هستند. با دو بار پوشیدن تنگ و کوتاه میشوند و با چندبار استفاده کردن کهنه و تکراری!

 

دلم برای اعضای داخلی بدنم میسوزد که به حبس ابد محکوم شده اند!!!

 

بعضی دخترها به این دلیل شوهر میکنند که در خانه بخت غذا پختن و لباس دوختن را از شوهرهایشان برای روز مبادا یاد بگیرند.

 

زن مثل اتومبیل است . هر چه مدل آن بالاتر باشد لوازم یدکی اش. یا همان لوازم آرایشش. نیز گران تر است!!!

ترانه گم شده

امشب در پشت لحظه ها  فرود آمده ام و با نبض حیات هم آوازم

امشب جسم خود را در دیار ارواح گم کرده ام وتصویر من در آیینه ها پیدا نیست

و وقتی سر به سجاده بزرگ می نهم خروش از ابرها بر میخیزد و هنگامی که پرچم قنوت را بر می افرازم شلاق برق فرود می آید

در این کولاک رمزها و بوران اسرار با روان گیاهان چه خواهم گفت؟

شکایت صحرا را از سیلی گردبادها.

اقسوس دشتها را در هجرت شقایق ها.

نگرانی افقها را در غیبت پرستوها؟

افسوس بستر ها را در وداع آبها؟

امشب در من ترانه گمشده ای است که در نی غربتها افتاده است...

 

 

حیف

سپیده گر سر بزند در این بیشه زار خزان زده.شاید

دوباره گلی بروید شبیه آنچه که در بهار بوییدی.

پس به نام زندگی هرگز مگو هرگز!!

قلب

چرا از بین تمام اعضای داخلی بدن ما معمولا عشق را در قلبمان احساس میکنیم؟

شاید چون در برابر کسی که عاشقش هستیم قلبمان اغلب تندتر میزند و یا از سینه مان بیرون میپرد! ساده است که دریابیم چگونه در طول زمان این عضو بدن مان با احساسات عاشقانه مربوط شده است.

مسلما فرهنگ های گوناگون باورهای گوناگونی دارند. اما استفاده از تصویر قلب برای نشان دادن عشق به دوران مصر باستان بر میگردد و بخصوص روی کارتهای والنتاین دوران ویکتوریا دیده میشود.

تیری که اغلب از میان قلب رد شده هم نشانه ناگهانی بودن هجوم عشق است و هم نشان دهنده این که عشق پدیده ای رنج آور است.

این تیر را کوپید انداخته است.

 

                        دو روح با اندیشه های همسان

                       دو قلب که همچون یک قلب میتپد    

 

      بابا این کوپید دست از سر ما جوونا بر نمیداره. باید نفرینش کنیم نسلش منقرض بشه

 

                             

کوپید (الهه عشق)

کوپید خدای رومی عشق است. در زبان لاتین کوپید و به معنای "عشق" و "خواستن" است .

اغلب با اروس خدای عشق یونان یکی گرفته میشود(رومی ها معمولا خدایان یونانی را میدزدیدند و نام آنها را تغییر میدادند و آنها را پرستش میکردند) بر خلاف اروس که بزرگسال به نظر میرسد کوپید پسر زیبا (و اغلب کمی تپل) بالداری است که چشمانش بسته است و کمان در دست و تیریدانی پر از تیر بر پشت دارد. بنابر اسطوره ها اگر کوپید به شما اصابت کند بلافاصله عاشق میشوید.

اما چرا چشمانش بسته است؟ برای آن که نشان دهد عشق کور است. شما نمیتوانید انتخاب کنید عاشق چه کسی بشوید. و عشق همچون آذرخش یا مانند تیری از کمان کوپید از راه میرسد...

بنا به نظر برخی کوپید دو نوع تیر دارد: طلایی و سربی.

اگر یکی از تیرهای طلایی به شما بخورد. عشقی خالص و والا دارید و اگر یکی از تیرهای سربی بخورد عشق تان بیشتر سرشار از هوس و لذت جویی است.

 

                سوگند به قدرتمندترین کمان کوپید

                   با بهترین تیر طلایی رنگش

 

فکر کنم من تیر غیب میخوردم بهتر از تیر کوپید بود