يادمان باشد از امروز خطايي نكنيم

گرچه در خويش شكستيم صدايي نكنيم

پر پروانه شكستن هنر انسان نيست

گر شكستيم ز غفلت من و مايي نكنيم

يادمان باشد اگر شاخه گلي را چيديم

وقت پرپر شدنش ساز و نوايي نكنيم

يادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد

طلب عشق ز هر بي سر و پايي نكنيم

...

 

گفتم به تو:

من و تو دو خط موازي هستيم

وصل ما ممكن نيست...

گفتي: آري وصل ما در بي نهايت است.

اما ببين...

من براي تو قاعده ها را شكسته ام

گريخته ام

گسسته ام

و تورا نهايت خويش ساخته ام...

فراموشم نكن شايد سالها بعد در گذر جاده ها

بي تفاوت از كنار هم بگذريم و بگويي اين غريبه

چقدر شبيه خاطرات من است...

شب ها چراغ قلبتو روشن بذار

 تا فرشته ها راه پكي رو گم نكنن..

شبهاي بي فرشته دير ميگذره

مثل روزهاي بي تو بودن...

و باران زيباترين نوع مرگ است...

سرد خفتن در دل سبز شاخساران....

خاطرم نيست تو از باراني يا نسل نسيم

هر چه هست گذرا نيست هوايت

بويت...

تو مرا ياد كني يا نكني من به يادت هستم

 

من آهنگ غريب روزگارم

غمي در انتهاي سينه دارم

همه هستيم يك قلب پاك است

كه آن را زير پايت ميگزارم...

سلام دوستاي خوبم ببخشيد يه مدت نبودم. گرفتاريه ديگه. ولي ازين به بعد مرتب هستم. اميدوارم بازم مثل قبل بهم سر بزنيد

همینجوری

گاهی گمان نمیکنی و می شود..

گاهی نمی شود که نمی شود..

گاهی هزار دوره دعا بی اجابتست..

گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود..

گاهی گدای گدایی و بخت نیست..

گاهی تمام شهر گدای تو می شود!!!

 

من یاد گرفتم دیگه چیزی از خدا نخوام اگر قسمتم باشه بهم میده و اگر نداد حتما قسمتم نبوده.

این شعر جالبیه واقعا حقیقت داره. بهش فکر کنین

 

 

برای رها

 

به من می گفت که تنهایی غریب است

ببین با غربتش با من چه ها کـــــــــــرد

تـمام هســـــتیم بـود و  ندانـــــــــست

که در قلبم چه آشــــوبی به  پـــــا کرد

و او هــــــرگز شکســــــــتم را نفهمید

اگــــــــر چه تـــــــــا ته دنیا صدا کرد...

 

به عنوان مطلب کاری نداشته باشین اونی که باید بفهمه میفهمه!!!

 

گلایه

خداوندا...

اگر روزی بشر گردی

ز حال ما خبر گردی

پشیمان میشوی از قصه خلقت

ازین بودن... ازین بدعت

خداوندا...

نمی دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا

چه دشوار است

چه زجری میکشد آن کس که انسان است

و از احساس سرشار...